تاریخ و سیاست

ساخت وبلاگ
چو کاوه برون شد ز درگاه شاه   برو انجمن گشت بازارگاه همی بر خروشید و فریاد خواند   جهان را سراسر سوی دادخواند از آن چرم کاهنگران پشت پای   ببندند هنگام زخم درای همی کاوه آن بر سر نیزه کرد   همانگه ز بازار برخاست گرد خروشان همی رفت نیزه به دست   که‌ای نامداران یزدان پرست کسی کو هوای فریدون کند   سر از بند ضحاک بیرون کند بپویید کاین مهتر اهرمنست   جهان آفرین را به دل دشمن است به پیش فریدون فرخ شویم   به جان و تن و چیز یک رخ شویم همی رفت پیش اندرون مرد کرد   سپاهی برو انجمن شد نه خرد ندانست خود کافریدون کجاست   سر اندر کشید و همی رفت راست بیامد به درگاه سالار نو   بدیدندش از دور برخاست غو چو آن پ تاریخ و سیاست...
ما را در سایت تاریخ و سیاست دنبال می کنید

برچسب : کاوه,بود,کرد, نویسنده : amaktabnamee بازدید : 312 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:10